سايه سار | ||
|
من يكي آيينه ام كاندر من اين ديوانگان........خويشتن را ديده و بر خوشتن خنديده اند
جمله را ديوانه ناميدم, چو بگشودند در......گر بد است, ايشان بدين نامم چرا ناميده اند كرده اند ازبيهشي برخواندن من خنده ها........خويشتن درهرمكان وهرگذر رقصيده اند آب صاف ازجوي نوشيدم مرا خواندند پست........گرچه خود خون يتيم وپيرزن نوشيده اند خالي ازعقلند سرهايي كه سنگ ما شكست.........اين گناه ازسنگ بودازمن چرا رنجيده اند به كه از من باز بستانندو زحمت كم كنند.........غيرازاين زنجير,گرچيزي به من بخشيده اند سنگ دردامن نهندم تا دراندازم به خلق..........ريسمان خويش را بادست من تابيده اند هيچ پرسش را نخواهم گفت زين ساعت جواب........زانكه ازمن خيره وبيهوده,بس پرسيده اند ما نميپوشيم عيب خويش ,اما ديگران.........عيبها دارندو ازما جمله را پوشيده اند ننگها ديديم اندر دفتر وطومارشان.........دفتر و طومارمارا, زان سبب پيچيده اند ما سبكباريم از لغزيدن ما چاره نيست..........عاقلان با اين گرانسنگي , چرا لغزيده اند؟ مرحوم خانم پروين اعتصامي نظرات شما عزیزان: کوهنورد
![]() ساعت8:02---2 آبان 1391
راستش کلمات در برابر این ابیات که خود از کلمات درست شده اند قاصرند.
![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |